بسم الله الرحمن الرحیم، نامت را می برم، خدایا :)
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ق.ظ
چه حس خوبیه وقتی به پسرک میگی برو یه آبی بخور و یه چرخ تو حیاط بزن و بیا. بعد تا میای کش و قوسی به خودت بدی و یه گردنی ماساژ بدی و خستگی در کنی، می بینی برگشته. آب خورده و دوان دوان برگشته سر کتاب و دفترش. نفس نفس می زنه و صورتش رو با آستینش خشک می کنه و مدادو می گیره دستش.
خدایا ممنونم ازت که فرصت تجربه کردن احساساتِ جدید و دوست داشتنی رو به من میدی. حسِ معلمِ خوب بودن. حسِ اینکه کلاست خسته کننده نیست. اینکه تو همین چند دقیقه کلی چیز جدید یاد دادی. کلی چیز جدید یاد گرفته. حس انتقال علم، انتقال دانسته، انتقالِ تجربه. وقتی زکات چیزی رو میدی، احساس می کنی قدردانش بوده ای.
احساس می کنم قدردانِ چیزهایی هستم که اون بالا، بالای چشم هام، توی سرم جمع شده ن.
- ۹۳/۰۵/۲۲
سلام و وقت بخیر
حتما هشت ساله شدن بلاگتون هم «حس خوبیه»! (نمیدونم دقیقا کی پیام رو مشاهده میکنید اما به هر روی، دقیقا راس ۲۸ دقیقه بامداد ۲۲ مرداد) هشت ساله شدن «برگ» مبارک. قلمتون مانا ...