ااا
چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۳۰ ب.ظ
همهی این روزها و شبها که میگذرد در انتظارم؛ برای رفتن.
هر رفتم و هر آمدم برای آن رفتن است.
حتی اگر دور بروم هم، حتی اگر دیر برگردم هم، آخرش برای آن رفتن است؛ آن چمدان بیموقعی که بالاخره باید سکینه شود بر بیقراریها و بسته شود به مقصد آن دورترین نزدیک. مقصدی با مردمی که همیشه خیال میکردم منتظرم هستند و حالا میبینم اشتباه میکردم؛ بیتاب منم. منتظر منم.
ای خوشا، ای خوشا جوانیِ من که در انتظار وارثان زمین گذشت.
- ۹۶/۰۶/۱۵