برگ

واژه های در راه مانده

برگ

واژه های در راه مانده

شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ق.ظ

جمع اضدادم. چهلتکه‌ای از پسندیده و ناپسندیدههای مردم. کج و معوج رشد کردهام و قد کشیدهام و پر وصله پینه، تا به اینجا کشاندهام خودم را.
میشود که نخی از تمامِ آنچه روزها و جوانیام را می سازد رد شود، زنجیرهشان کند، حلقهحلقه به هم بچسباندشان و ربطشان دهد به تو؟ می‌شود ردِ این نخ همان مسیری بشود که به تو میرسانَدم؟ میشود که زاویه و جهتش صحیح باشد؟ زیر و بماش کوک باشد به آنچه به گوشهایش تو مطبوع میآید؟

خودت نخ بکش. خودت این مهرههای ریز و درشت و بیقوارهی عمر را تسبیح کن. خودت آنچه به این تسبیح نمیسازد بکَن و رها کن. اگر پسندِ مردم وصلهی ناجور بود و ناپسندشان جور، باکی نیست. من سرگیجه گرفتهام از این هزارتو؛ خودت راهِ مستقیم نشانم بده و رهایم کن.

 

Frustrated of all the crisscrosses,
lost in a nonsense maze,
and still, seeking the right path
.

  • ۹۶/۰۳/۲۵
  • صــبورا برگ

نظرات  (۱)

یَا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی